چرا من بدبختم
10 دلیل که چرا من بدبختم ❤️ دلیل اصلی مشکلات من ( خرداد 1401 )

چرا من بدبختم ، این طرز فکری هست و سوالی هست که خیلی از مردم بهش فکر میکنند و همیشه فک میکنند که ادم بدبخت و بد شانسی هستند و نمیتونن ادم موفقی بشن . در این مطلب قصد داریم به شما در این مورد توضیح بدهیم و کامل راهنماییتون کنیم تا بتونید این طرز فکر اشتباه رو کامل کنار بزارید .

چرا من بدشانسم همان طور که دیدید وقتی شما هم داخل گوگل اومدید این کلمه چرا من بدبختم رو سرچ کنید وقتی فقط چرا من رو سرچ کردید دیدید که جزو پیشنهاد های گوگل هم این کلمه اومد و این به این معنی هست که این طرز فکری که دارید که چرا انقد بد شانس هستید فقط مشکل شما نیست و خیلی ها این حس رو دارند و در گوگل مثل شما به دنبال راه هایی برای حل این مشکل هستند .

حتما بخوانید : دکوراتیو چیست ، تابلو دکوراتیو چیست ، خرید ساعت دیواری ، بهترین موتور ساعت دیواری ، خرید تابلو نوری ، خرید اکانت moz pro ، تابلو شیک از کجا بخریم ، خرید اکانت تریدینگ ویو

نظر پرفسور ریچارد وایز من درباره بدبختی

چرا من بدبختم در همین ابتدا این رو بدانید که طرز فکر ادم ها و برداشت انها از این موضوع هایی مثل بدبختی و خوشبختی ، شادی و افسردگی و شانسی و بدشانسیکاملا با یکدیگر متفاوت هست . مثلا پروفسور ریچارد وایزمن استاد روانشناسی دانشگاه هرتفورشایر درباره بدشانسی گفته که :

می‌خواستم بدانم چرا بخت و اقبال همیشه در خانه بعضی‌ها را می‌زند و آنها هم در جای درست هستند در حالی که سایرین از آن محرومند.؟! چرا من بدشانسم

یا اگر بخواهیم به زبان ساده تر صحبت کنیم معنی حرف ایشان این میشود که چرا خوش بختی دم خونه بعضی هارو میزند ولی بعضی های دیگر خشبخت نیستن .

پروفسور ریچارد وایزمن یکبار ازامیش جذابی انجام داد که در این ازمایش به افرادی که از قبل خودشان را خشبخت و بدبخت معرفی کرده بودند روزنامه ای داد و از انها خاست که روزنامه هارا ببینند و بگویند که چند عکس در روزنامه ها وجود دارد .

اقای وایزمن گفت که در وسط این روزنامه ها یک اگهی پیام مخفی قرار دادم و گفتم اگر به سرپرست بگویید که این نوشته را دیدید به شما 50 دلار پاداش میدهم .

نتیجه ازمایش ریچارد وایزمن چه بود

با اینکه آگهی نیمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف بسیار درشت چاپ شده و افرادی که احساس بدشانسی می‌کردند عمدتاً آن را ندیدند، درحالی که اغلب افراد خوش‌شانس متوجه آن شدند.

مطالعه اقای وایزمن این نتیجه رو داد که افرادی که بدشانس هستند عموماً عصبی‌تر از افراد خوش‌شانس هستند و این فشار عصبی توانایی چرا من بدبختم آنها در توجه به فرصت‌های غیرمنتظره را مختل می‌کند. در نتیجه، آنها فرصت‌های غیرمنتظره را به خاطر تمرکز بیش از حد بر سایر امور از دست می‌دهند. افراد خوش‌شانس در واقع آدم‌های راحت‌تر و بازتری هستند، در نتیجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه در جستجوی آنها هستند را خوب می‌بینند.!

این تمام پاسخ به این مساله (بدبختی و خوشبختی) نیست، فقط یکی از جواب ها می تواند باشد

بررسی دو نکته و مساله مهم در زمینه بدبختی

در این بخش قصد داریم به شما عزیزان دو نکته ای بگوییم ک دیدتون رو کاملا نسبت به موضوع بدبختی و بدشانسی باز کنیم .

نکته اول این که اصلا چیزی به اسم بدبختی وجود ندارد

چرا من بدشانسم معنی کلمه بدبختی و بد شانسی از نظر لغوی و لغتی کاملا اشتباه هست ، به این خاطر که در لغت نامه معنی بدبختی کاملا به شانس ، اقبال یا تغدیر ختم میشود . پس تا همین اول فهمیدید که معنی بدبختی با چیزی که تا الان فک میکردید اشتباه هست .

همچنین در طول تاریخ هزار ساله فرهنگ و تمدن ایران هم معانی این کلمات را میتونیم بفهمیم که به این صورت معنی شده اند

: نیک اختری، نکوطالعی، خوش اقبالی، نیک بختی، نگون بختی، سیاه بختی و شوربختی.

چرا من بدبختم

هر هفت واژه تلویحا این فرض را گرفته اند که ریشه شادکامی/ناکامی انسان وابسته است به بیرون. من از زمانی به بعد عمداً به جای واژه خوشبختی، از کلمه کامیابی استفاده می کنم. کلمه ای که در آن فعالیت و عاملیت مطرح است.

یکی از درس هایی که خودم از زندگی یاد گرفتم

چرا من بدبختم مشکل از همان ابتدا در دوران مدرسه شروع شد که به ما باید به جای اینکه دربارهسینوس ، کسینوس ، یون و کلی چیز های چرت و پرت دیگری که اصلا به کارمون نمیمد باید این چیز هایی یاد میدادن که دربراه خش بختی و شاد زیستن باشه .

در زندگی خوب و اروم، در پیدا کردن بیشترین لذت ممکن و کمترین رنج ممکن برای خودم و خانواده ام میگردم. خوش و خوبی زندگی کاملا وابسته است به لذت ها و اون رنج هایی که بسیاری از کار هایی که باعث لذت ما میشود یا اذیت کننده هست که از حیطه اختیار و قدرت ما خارج است.

اما در خوبی زندگی کردن این کاملا متفاوت هست، در خوبی زندگی، لذت بردن و رنج اصلا مهم نیست، بلکه کاملا بسته به آنچه باید و می توانم انجام دهم و آنچه انجام می دهم.چرا من بدبختم

در تمام این شرایط (بدترین شرایط زندگی را در نظر بگیرید طاعون ٬ فقر و سیل) هر کسی توانایی انجام دادن کارهایی دارد که اخلاقاً درست است و عملا امکان پذیر است.

چرا من بدبختم

مطمعن باشید اگر بین اون چیزی که تصمیم داشتید انجام بدین کاری انجام دادید که بر خلاف تصمیم خودتون بود ، خوبی زندگی رقم خورده است. خوشی زندگی لذت می آورد و خوبی زندگی رضایت می آورد.


ادامه داستان و تجربه خودم درباره بدبختی

لذت، عملی است گذرا و کوتاه مدت به اتفاق های دوست داشتی که در بیرون از ما اتفاق میوفتد . ولی رضایت از عمق زندگی ما سرچشمه میگرد از. «خوشی ناشی از لذت» حالیهست که خیلی زود می اید و خیلی زودتر هم میرود . ولی «رضایت» مقامی است که ماندنی است.

به نظر شما تو انجام دادن کدوم یکی از این کارها رضایت بیشتری از زندگی دارید ، زندگی کردن تو یکی از گران ترین هتل های دنیا یا نجات جان یک انسان ؟ زندگی ماهاتما گاندی، نلسون ماندلا و مادر ترزا شاید همواره با خوشی همراه نبوده است (که سال ها با درد و رنج زیسته اند).

ولی این پایینی های زندگی هیچی از خوبی های زندگی شان و رضایت عمیق و ماندگاری که از زندگی داشتند کم نکرد. نکته مثبتی که در زندگی خوب وجود دارد به خوشی زندگی کردن ان هست همانطور هم که میدانید بخش زیادی از خوش زندگی کردن ما دست خودمون نیست

ولی به خوشی زندگی کرردن کامل دست خودتون هست. خوشی زندگی مهم است. اما کافی نیست. خوبی زندگی لازم است.

آرزو نمی کنم خوشبخت باشید. امیدوارم که کامیاب باشید. کامیابی ناشی از حضور توامان خوشی و خوبی زندگی.چرا من بدبختم را از زندگی و تفکر خود دور کنیم.

خصوصیات یک آدم بدبین را بشناسید

  • آدم هایی هستن که بخشش و گذشت ندارن و نمیتونن بدی کسی را فراموش کنند
  • با محل کار خودشون درگیرن و همیشه ازش بد میگن
  • از نظر عاطفی همیشه احساس تنهایی و بدبختی میکنن
  • با خانواده خودشان همیشه درگیر هستن و سره چیز های کوچیک با خانواده بحث میکنند
  • همیشه احساس میکنند که با شخصی که دارن معامله میکنند میخواد سرش کلاه بگذارد
  • به هیچ کس اعتماد ندارن و نسبت به بقیه بی اعتماد هستند
  • همیشه احساس تحقیر شدگی دارند
  • از تمام عالم و ادم احساس دلخوری میکنند

چرا من اینقدر ناراضی هستم؟

ناخشنودی در بسیاری از سایه های خاکستری ظاهر می شود. گاهی اوقات مردم فقط شادی ندارند. آیا تاریکی عاطفی آنها انتخاب خودشان است؟ یا شرایط زندگی خارج از کنترل آنهاست؟ در حالی که افسردگی و سایر بیماری‌های روان‌شناختی، مطمئناً یک بیماری بالینی هستند .

نباید آن‌ها را به حداقل برسانید، عواملی نیز وجود دارند که به احساس ناراحتی کمک می‌کنند که می‌توانید بر آنها تأثیر بگذارید.در اینجا 50 دلیلی که ممکن است ناراضی باشید، و پیشنهاداتی در مورد نحوه باز کردن پرده ذهنی برای بازگرداندن نور خورشید آورده شده است.

10 دلیلی که شما فک میکنید بدبخت هستید

1. شما نگران هستید.

نگرانی باعث ایجاد آشفتگی درونی می شود. مثل یک صندلی گهواره ای است که با تب حرکت می کند، اما به جایی نمی رسد. نگرانی باعث ایجاد عمل نمی شود، شما را منجمد می کند، بنابراین نمی توانید به وضوح فکر کنید و تغییراتی ایجاد کنید تا مطمئن شوید که نتیجه منفی هرگز اتفاق نمی افتد.

انرژی شما بهتر است برای تغییر چیزهایی که می توانید کنترل کنید و رها کردن بقیه چیزها استفاده شود. بابی مک‌فرین آن را به سادگی خواند: «نگران نباش! خوشحال باش!” فقدان نگرانی مطمئناً می تواند شادی ایجاد کند!

چرا من بدبختم

2. شما به ایده درک شده از کنترل پایبند هستید.

گاهی اوقات، به نظر می رسد مردم بر این باورند که مستقیماً از یک کتاب کمیک ابرقهرمانی خارج شده اند. آنها معتقدند که می توانند همه چیز را به خوبی کنترل کنند و همه چیز دقیقاً همان چیزی است که آنها برنامه ریزی کرده اند. چه باری برای حمل کردن!

مطمئناً برای برداشتن این وزن به نیروی سوپرمن نیاز خواهید داشت. با این حال، واقعیت این است که ما توانایی کنترل هیچ چیز دیگری غیر از خود را نداریم. وقتی با این کار صلح کردید، متوجه می‌شوید که فشار از بین رفته است و می‌توانید به جای ترسیم غیرممکن‌ها، از مناظر سفر لذت ببرید.

3- شما کینه دارید.

کینه توزی تقریباً همان منطق نوشیدن زهر و انتظار برای مردن طرف مقابل را دارد. شما با حمل این همه انرژی منفی به خودتان آسیب می رسانید.

بگذار تلخی ها برود… به نفع خودت. کسی که از شما انتقاد کرده احتمالاً بدون فکر کردن به شما اوقات خوبی را سپری می کند، در حالی که شما زندگی خود را با فرستادن پرتوهای مرگ با ذهن خود برای آنها تلف می کنید.

4. شما معتقدید که همه باید طبق قوانین شما بازی کنند.

فلش خبری: دنیا بر اساس قوانین شما زندگی نمی کند.

هر چه زودتر این را بپذیرید، شادتر خواهید بود.

هیچ کس دیگری یادداشت شما را در مورد نحوه انجام کارها، نحوه رفتار آنها با شما، یا اینکه چگونه زندگی خود را بر اساس معیارها و باورهای شما انجام دهند، دریافت نکرده است.

مردم اغلب به این دلیل عصبانی می شوند که کسی آرمان های عمیق آنها را زیر پا می گذارد. با این حال، تلاش برای انجام یک کار غیرممکن – واداشتن همه برای زندگی بر اساس ایده کمال شما – ناامیدی زیادی ایجاد می کند.

افراد را همانگونه که هستند بگیرید و از طیف رنگارنگ ایده ها و دیدگاه ها قدردانی کنید، به جای اینکه از آنها خشمگین شوید.

اکثر مردم بازی مقایسه داخلی را انجام می دهند. معمولاً فقط یک بخش کوچک از زندگی آن شخص را بررسی می‌کنند و می‌بینند که کجاست.

5. شما خود را با دیگران مقایسه می کنید.

برای مثال، ممکن است خودم را با مت فیتزجرالد قهرمان مرد آهنین و قهرمان المپیک مقایسه کنم و تشخیص دهم که او ورزشکار سه گانه بهتری از من است. (به هر حال ما حتی در یک استراتوسفر هم نیستیم.)

با این حال، این تنها یک حوزه کوچک از زندگی است. چه کسی می داند؟ شاید بتوانم اسب سواری کنم یا بهتر از او آواز بخوانم؟ نگاه کردن به بخش کوچکی از یک فرد کامل و رتبه‌بندی آن بخش در مقابل خود، فعالیتی بی‌معنی است.

شما خیلی بیشتر از این یک تکه از زندگی خود هستید که در حال حاضر زیر میکروسکوپ دارید. این عادت تنها باعث ایجاد نارضایتی در زندگی شما می شود.

اگر به سادگی نمی توانید از اندازه گیری چیزها دست بردارید، چرا من بدبختم ، به جای آن یک مقایسه درونی انجام دهید. آیا شما بهتر از دیروز هستید؟

6. شما انتخاب کردید که فقط زمانی شاد باشید که تمام رویاهایتان محقق شوند.

چه کسی شادتر است، کسی که تصمیم می گیرد: «وقتی 100 میلیون دلار به دست بیاورم خوشحال می شوم» یا کسی که معتقد است: «با یک شام عالی و وقت با خانواده ام خوشحال خواهم شد؟»

داشتن اهداف عالی عالی است. اما وقتی شادی خود را به موفقیت‌های آینده گره می‌زنید که ممکن است اتفاق بیفتند یا نشوند، هرگز در زندگی امروزی شادی پیدا نمی‌کنید.

چیزهایی را بیابید که امروز شما را به وجد می آورد و اجازه دهید فردا شما را شگفت زده کند.

7. شما فردی نیمه خالی لیوان هستید.

اگر فردی بدبین هستید، متوجه تمام بدی های زندگی خود خواهید شد. ادراک شما به واقعیت شما تبدیل می شود.

در عوض، تمرکز خود را بر بهترین افراد، لحظات روشن تر، و زیبایی ها و برکات اطراف خود انتخاب کنید.

هر چه بیشتر روی نور خورشید تمرکز کنید، سایه ها کمتر به چشم انداز شما هجوم خواهند آورد.

8. شما تنها هستید.

ما به طور طبیعی موجوداتی اجتماعی هستیم و پرورش روابط بخش بزرگی از زندگی را تشکیل می دهد. اگر شنبه شب خود را تنها و افسرده می بینید، برای تغییر آن تلاش کنید.

پیدا کردن روابط دوستانه مطمئناً اشتیاق شما را نسبت به آنچه هر روز به ارمغان می آورد افزایش می دهد. چگونه دوستان خوبی پیدا می کنید؟ به دنبال محیط های اجتماعی با افرادی باشید که علایق و عقاید مشابهی دارند تا یک پایه مشترک ایجاد کنید و یک رابطه عالی ایجاد کنید.

لبخند بزنید، دراز کنید و به دیگران علاقه واقعی داشته باشید. تعجب خواهید کرد که این کار تا چه حد شما را در ایجاد ارتباطات مادام العمر می رساند.

9. شما به دنبال مادی گرایی بر هر چیز دیگری در زندگی هستید.

در حالی که پول مطمئناً یک سود بزرگ در این زندگی است، اما خوشبختی نمی آورد.

به این فکر کنید که اگر فردا آخرین روز نفس کشیدن شما باشد چه احساسی خواهید داشت. آیا واقعاً می خواهید پول بیشتری به دست آورید یا تمرکز شما روی ارتباط با مردم یا داشتن تجربیات خاص است؟

اگر بر اساس ارزش‌های خود زندگی کنید، بیشتر از آنچه مادی‌گرایی می‌توانست به ارمغان بیاورد، کامیابی خواهید یافت. و این موتور انگیزشی به شما کمک می‌کند تا ارزش‌هایی را که واقعاً برایتان مهم هستند، کشف کنید.

10. برای چیزهای درست وقت نمی گذارید.

همه ما گاهی تمرکز خود را از دست می دهیم. با این حال، همسو نگه داشتن فعالیت‌هایتان با ارزش‌هایتان برای حفظ دیدگاه مثبت مفید است.

چرا من بد شانسم ، یکی از تمرین‌های خوب این است که ارزش‌های خود را فهرست کنید و آنها را بر اساس اهمیتی که برای شما دارند رتبه‌بندی کنید. سپس، ببینید چه تعداد از فعالیت های روزانه شما واقعاً با ارزش های شما همسو هستند. آیا قطع ارتباط وجود دارد؟ اگر چنین است، برای تغییر آن چه کاری می توانید انجام دهید؟

چرا من بدبختم ، اما با این حال، بهترین کار این است که بفهمید چگونه زندگی خود را اولویت بندی کنید و آنچه را که برای شما مهم است انجام دهید. در اینجا چگونه است:

منبع خارجی : lifehack